بر کاغذ بلند خیابان
هر مرد جمله ایست
زن جمله یی است
« نیز »
بر کاغذ بلند خیابان .
در شهر ما، یک آبجو
یک قهوه
یک سلام
- چون واژه های ربط -
دنیای جمله های پیشین را
پیوند می زند .
آوند های آجری جوی
از کوچه های تنگ گل آلود
« آمیب های خواب رضایت را »
در خانه های مردم بیمار می برد .
لیوان من ،
لیوان تو ،
لیوان او ،
سرشار - چون همیشه - ز آمیب های خواب ...
در کافه ، ما به یاد کسی باده می زنیم :
دنگ .
دنگ .
نوش .
نوش .
نوش.
در نیمه های شب
بر کاغذ بلند خیابان
یک جمله نقش بست .
تیر بلند برق که بیدار مانده است
با واژه ی پلید طناب ربط
مفهوم جمله را
با روزهای خالی
پیوند می زند .