سُر می خورند بر ،
آیینه وار یخ
زنگی ،
سپید ،
زرد ،
پیر ،
جوان ،
زن ،
مرد ،
سُر می خورند و قهقهه شان می شود بلند
تا نوک کوه آهن و سیمان .
در پشت شیشه های نخستین اشکوب
سی دختر جوان
سیگار زیر لب
با دقتی شگفتی آور
دنبال می کنند
ارقام سبز را
بر چار گوش صفحه ی « ویدئو »
آ .... آ .... آه
سهم « کمل »
بیچاره هفت در صد ارزان شد
آخر
این حرف کشک نیست که می گویند
سیگار ، عامل سرطان پدر سگ است !
سود « بویینگ » ،
اما برای هر سهم
یک « سنت » و نیم اضافه شده ،
آخ جون
عمّه « پوسی » چه سود کلانی برد
« فاکسی » ، سگش ، چه ارث تمیزی ....
آن گوشه ، دست دخترکی شیطان
از دست پیر مرد رها شد
و پیر ،
اُه . چه زمینی خورد
گومب
گومب
گومب .
دخترنشست و قهقهه سر داد .
از هر طرف صدای قهقهه برخاست .
اما چه عالمی ست
آن پیر مرد آن وَر هفتاد وهفت را .
با
این ماه هفت و هفت .
نیویورک- 7 فوریه 1976