سر می کشد ز کلبه ی خاکستر
این آتش
این دود
لب ریز می شود
جام بنات النعش.
●
در غربتی که تنهایی است
وقتیکه او دمید
اندوه
زهدانِ سرنوشت جهانم شد .
●
من در کدام سمت زمین باید
سقفی برآورم
هان
یاران
تیمارداران ؟
نور و هوای من
با من نزیست .
●
در شهر خوابگرد
ناقوس در عزای که می کوبد
دنگ ......
زین بانگ نابجای بدآهنگ
گلدان شکست
پژمرده شد کُلاله ی مریم .
بر تکه های بارْفَتَن برق می زند
یک قطره شبنم.