تقدیم به فریده تمیمی
36 . آنگاه عیسی مسیح و حواریونش به مکانی که جتسمانی نام داشت رسیدند . به آنان گفت اینجا بنشینید من می روم تا دعا کنم .
- انجیل متی -
اما
هرگز صلیب قلب بزرگت را
در سینه ی بلورین ،
تنها نیافتی .
اما
یک دم در آبگینه ی دستت نگاه کن
پیداست ،
تصویر یک صلیب
در پشت یک حصار بلورین .
بنگر ،
مسیح - فرزند نا امید خدا - را
مصلوب یک امید دروغین :
- جاوید زیستن -
اما
یک دم در آبگینه ی دنیا نگاه کن
پیداست ،
اندام زرد آدمیان ، بر صلیب ها
آنان صلیب های امید دروغ را
با میخ آرزوی خود ، بر پای داشتند .
اما
در شانه های خویشتن ، احساس می کنند ،
رود خروشناک تپش های مرگ را .
اما
یک دم در آبگینه ی دستت نگاه کن
پیداست ،
تصویر یک صلیب
در پشت یک حصار بلورین ،
شاید
مسیح - فرزند نا امید خدا - را
مصلوب یک امید دروغین نیافتی .
اما
مسیح - سرگشته ی امید دروغین -
از آسمان به سوی زمین باز گشته است !
اما در باغ جتسه مانی
در پهنه ی زمین
مردم
درنگ تلخ شب انتظار را
در نبض خواب خویش فراموش کرده اند ،
دیگر امید معجزه یی نیست .
اما
صلیب قلب بزرگ ما
با زخم میخ ها
در پشت یک حصار بلورین ،
در انتظار ...