هنگام آن رسیده که تقویم باد سرد
در وازه های ساکت بهمن را
از لحظه های یاس تهی دارد
و همراه جیوه ی متحرک
در لوله های تنگ حرارت سنج
سوی بهار سبز شتابد .
آوندها - این کوچه های سبز -
از خواب های قطبی بیدار گشته اند
و پیغام دوستانه ی ژرفای خاک را
تا انتهای مویرگ برگ می برند .
ای سبز جاودانه
ای کلروفیل
پیغام خاک را
با شاخه های منتظر دست من بگو
تا بارور شود .
تا آفتاب را
دعوت کنم به خانه ی قلبم
و با سخاوتی که از پدرم ارث برده ام
زنبیل های سرشار از سیب نور را
بخشم به خیل گرسنگان شهر :
- این شبزیان تنبل بیمار -
آنان که بی خبر ز کسان باد کاشتند
توفان درو کنند
و توفان
نظم و شکوه گردش باد آس قریه را
در هم شکسته است .
و دشتبان پیر
در باورش که این همه آسیب
تأثیر کوچ کردن ایمانست
بر کاغذ گشوده ی خاک زرد
تکرار واژه های گاو آهن است و خیش
و قوس های شاخ بلند گاو
افراشته است
پس طاق های نصرت درموکب بهار .